×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

همه چي توشه بخونين حالشو ببرين

× جک مطالب باحال عکس های باحال سخن بزرگان ...
×

آدرس وبلاگ من

fazz-kadeh.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/pipo86

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

دلنوشته‌ای از حمید طاهری

دوست دارم زیر کرسی قایم شوم

آرام آرام زمزمه کنم

که جای بابانوئلی که هیچ وقت از شومینه فرود نمی آید
...
یکبار عمو نوروز/ با یه مشت نخود چی

وسط چهارجوبِ در سبز شود

درد پاهای پدرم را خاموش کند/ و

وقت رفتن / قولِ شومینه ای را بدهد

که خانه مان را گرم می کند

تا اگر بابانوئل ازپنجره آمد

جلوی مهمانِ خارجی / خجالت نکشیم

.
.
.

ای کاش میتوانستم / با چتر

آنقدر از بالای کرسی پرواز کنم

که زوارش در برود

تا برادرم / به جزای بالهای زوار در رفته ی چتر

باران که آمد/ همینجا بماند

میگویند آرزو / لحظه ی پرواز براورده میشود...

.
.
.

ای کاش / آه ای کاش میتوانستم من

چراغ جادویی پیدا کنم

تا آروز کنم / شبهایی که نفت گیرمان نمی آید

خانه مان را روشن کند

میگویند

چراغهایی هستند / که با برق

آرزویت را براورده میکنند

تا شب که شد / پدرم شاهنامه بخواند و / خواهر آرزو کند

که من کاوه ای باشم

که تخت صاحب خانه مان را پایین میکشد

.
.
.

آه جبریل رسول / کاش حداقل تو بودی

و من التماست میکردم

برادرم نقشه ی دوتا ضامن را / پیدا کند

تا وام بگیرد

و کوچه گردیهای بیهوده اش

به آوازِ هندوانه به شرط چاقو / تبدیل شود

که من / وقت تمام شدن ِمداد رنگی هایم

دست به دامان زیزیگولو نباشم...



فلانی نوشت: من و آرزوی بادبادکی که قد تمام قاصدک ها از خورشید خبر داشته باشد...
چهارشنبه 16 شهریور 1390 - 1:16:45 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم